...گامی مطمئن برای فردایی بهتر

وبلاگ حامیان حاج کیخسرو کیا اشکوریان کاندیدای احتمالی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تنکابن رامسر و عباس آباد

...گامی مطمئن برای فردایی بهتر

وبلاگ حامیان حاج کیخسرو کیا اشکوریان کاندیدای احتمالی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تنکابن رامسر و عباس آباد

چکیده تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری یا ر‌نسانس اسلامی

گردآوری و شرح : خسرو کیا


بیان مسئله :

پیدایش هر‌دینی شعاعی از اندیشه را در عرصه های گوناگون فکری بشر موجب می شود و در پرتو آن، دیدگاه های کلامی وا‌عتقادی متفاوتی نمایان میگردد. در طول اعصار و قرون متمادی رسوخ اندیشه های برخواسته از دین در قالب های مختلف و تفسیرها و تبیین های متفاوت در فرهنگ های بشری و نیز آمیخته شدن آنها با مکاتب فکری  و دانش های بشری موجب پیدایش فرقه ها و‌مسلک در ادیان شده و طیف وسیعی از نظرگاه را بو‌جود آورده است. دین اسلام نیز‌در عین استواری و مصونیت کتاب آسمانی آن و روشنی راه حقیقت، از این قاعده مستثنی نبوده است.

قرن چهارم هجری از دوران درخشان پویایی و پیشرفت اندیشه های اسلامی است. در این عصر تحقیق در اوضاع اقالیم– جنبش های علمی و انتقال دانش تکمیل تر شد و گر‌ایشها و آیینهای دینی مسلمانان ‌در این قرن تحت تأثیر امواج فکری مسیحی و‌سایر نحله های عرفانی قرار گرفت و در کنار تأثیرات یونانی و هندی و مسیحی و اسر‌ائیلیات ، آیین ها و اندیشه های ایرانی نیز تأثیر‌ش را در پیدایش و شکل گرفتن مذاهب و فرقه ها و امواج فکری مسلمانان نمایان ساخت و چنانکه انعکاس مهر پرستی و زرتشتی گری و نحله مانی و مزدک حتی عقاید دهر‌یون و شکا‌کان ایرانی همانند تأثیر آیین های زندگی  و دانش های عملی و تجارب دیوانی و نظامی و صناعت و تجارت و زراعت ایرانیان در افکار و رفتار مسلمانان حتی، مسلمانان غیر ایرانی طی قرن چهارم به یچ محققی پوشیده نمانده است .

نیاز جامعه علمی به باز شناسی‌ دقیق افکار و اندیشه های اسلامی و نحله ها و فرق و ربط و بست آنها با آموزه های اصیل دین مبین اسلام و شناخت نقاط ضعف و قدرت نحله های فکری از مو‌لفه های تاثیر گذار در وارسی و بازشناسی تمدن ها است که مولو‌ف کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری به تفصیل به آن پرداخته است و در این نوشتار نیز محقق در حد وسع و امکان با مراجعه به منابع مختلف به طرح مباحث اصلی آن اشاره کرده است. امید است  مطالعه این کتاب  و سایر منابع مرتبط به درک بیشتر خوانندگان از شرایط مورد بحث  کمک نماید و مطالعه کتاب تمدن اسلامی به کلیه دانشجویان رشته اندیشه های اسلامی توصیه می شود.

تألیف : آدام‌ ‌متز



فهرست:

o       بیان مسئله ، چکیده و پیشگفتار..............................................................................3

o       بخش اول : تاریخ تمدن اسلامی ........................................................................7

o       علوم اسلامی دوره اسلامی ...................................................................................8

o       روند شکل گیری و تکوین علوم اسلامی ...................................................................9

o       حدیث،مادر علوم اسلامی ......................................................................................9

o       فقه (قوانین اسلامی) ...........................................................................................9

o       رشد و توسعه علوم در دامان نهضت ترجمه .............................................................10

o      بخش دوم

o       روش شناسی خلافت در اسلام .............................................................................12

o       تمدن در نظام امویان : مجلس اعیان اسلامی  .........................................................13

o       ساختار سازمانی دوره عباسیان ..........................................................................15

o      بخش سوم گر‌ایشها وآیین های مذهبی و سیاسی در قرن چهارم هجری

o       نهضت اخوان ا‌لصفا و خلّال ا‌لوفا  ........................................................................17

o       عرفان مسیحی و گنوستی ...................................................................................18

o       آرمان جدید معرفة اللهی ....................................................................................19

o       تصوف در قرن چهارم هجری ..............................................................................19

o       تساهل و تسامح صوفیان در‌اعتقادات  ..................................................................21

o       تصوف در ایران .............................................................................................21

o        مصر گاهواره تصوف و رهبانیت .......................................................................22

o       برخی از نسخ قدیم تصوف.................................................................................22

o       برخی آداب و اصول اخلاقی صوفیه .....................................................................23

o       ملامت گری ...................................................................................................24

o       فرقه کرامیه  و ساخت خانقاه ............................................................................24

o       دیدگاه عبدالکریم هوازن  قشیری پیرامون تصوف .................................................25

o       رویکرد مردم در برابر تهاجمات قرامطه و باطنی گری ............................................26

o       جنبش های مهدیگرا یا مهدویت : ......................................................................27

o       منابع   ........................................................................................................28



چکیده  

شرایط سیاسی و اجتماعی قرن چهارم هجری شرایطی ویژه ای را برای  مسلمانان فراهم کرده بود، از یک طرف دستگاه خلافت عباسیان رو به انحطاط گذاشته و زندگی سیاسی مسلمانان دچار فساد و تباهی شده بود و از سوی دیگررشد و‌یشرفت علوم عقلی و حکمت دور‌ۀ شکوفائی خود را سپری می نمود؛ در این عصر تبادلات علمی مسلمانان با سایر جوامع گسترش یافته و ترجمه های فراوانی از زبان های فارسی،هندی، سریانی و یونانی به عربی صورت گرفته و حیات عقلانی مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده بود و آثار فراوان علمی این دوره گواه این تغییر و تحول عقلی و علمی است.

در حوزه های سیاسی، تحولات سیاسی و اجتماعی قرن چهارم حاکی از پیوند سیاست  و‌سیاست ‌مداران با دیانت و مذهب و ارتباط  دو‌سویه آنان با تاثیر گذاری متقابل بوده است. این پیوستگی را می توان هم در ظهور و‌رواج فرقه ها و اندیشه های کلامی و سیاسی و فقهی نشان داد و هم در ضعف و ‌احیاناً سقوط آنها. فرآیند چنین نقشی در ‌تفرق مسلمانان  قرن چهارم به گونه ای است که برخی پژوهش گران آن را مهم ترین عامل شکل گیری فرقه های اسلامی در این قرن می دانستند و عوامل دیگر را فرعی و تحت الشعاع‌ آن قلمداد می کردند[1]  و باید اذعان کرد که حوادث قرن سوم و چهارم اسلامی آکنده از حوادث مهم سیاسی و تاثیر گذار در قرون بعدی بوده است.

·       واژه‌ گان کلیدی : تمدن اسلامی، خلافت، مذاهب و فرق    


 

پیشگفتار

بی تردید تمدن اسلامی پرشکوه ترین دوره های خود را تجربه کرده است و در‌خشان ترین دست آور‌دهای علمی و تمدنی خود را تقدیم بشریت نموده است .تمدن اسلامی یک فصل درخشان تاریخ انسانی است .نه فقط توفیقی که مسلمین در ایجاد یک فرهنگ تازه یافته ‌اند بلکه نیز به سبب فتو‌حی که آنان را موفق کرد به ایجاد یک دنیای تازه ور‌ای شرق و غرب که در واقع اثر و رنگ هیچ کدام را نداشت .

درست است که گسترش اسلام در مقطع ای از تاریخ و به ویژه در دوره خلافت عمر ابن خطاب  و در بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (ص)با جنگ  و حمله به سرزمین های پیرامونی  همراه بود ولی نشر اسلام در بین توده های مردم در کشورهای مختلف و مورد تهاجم مسلمانان به زور و جنگ و سرنیزه نبوده است و پایه تمدن اسلامی در واقع فرهنگ ناب اسلام و علاقه  مردم به آئین جدید اسلام بود که در دنیای آن روز ندای آزادی و آزادگی و رهایی و برابری ملت ها را سرمی داد و برتری افراد انسانی را فقط بر معیار تقوا  جایز می  دانست. بی تردید پیشرفت های علمی و ادبی جهان امروز و مسلمانان  مدیون تمدن اسلامی دوره های مختلف به ویژه  قرن چهارم هجری است .

تمدن اسلامی که لااقل از پایان فتوح مسلمین تا ظهور مغول قلمرو اسلام را از لحاظ نظم و انضباط اخلاقی، برتری سطح زندگی، سعه صدر، اجتناب نسبی از تعصب و توسعه و ترقی علم و ادب طی قرون متمادی گذشته  حفظ کرد و برای تمام دنیای متمدن مربی فرهنگ عالم انسانیت بود به عنوان یک دوره درخشان از تمدن انسانی است و فرهنگ و تمدن جهان امروز بدان مدیون است.   

در پهنه تاریخ هیچ دینی به مانند اسلام، تشویق از علم و حمایت از عالمان را این چنین به صراحت و استواری سرلوحه اهداف خود قرار نداده است .آیه های مکرر و روشن قرآن مجید در تشویق به کسب علم و دانش به حدی زیاد است که گردآوری،نقل و شرح آن خود نیازمند مجال های فراخ و کتاب های بسیاری است.

حا‌ملان تمدن اسلامی از شعور و حدود جغرافیای متفاوت و هریک با زبان علمی و بضاعت بصیر‌تی خاص خود مصاد‌یقی را بر اندوخته های آن به مرور افزودند و با انعطاف و عشق از ذهن های گرانسنگ دیگر نیز بهره ‌مند شدند و‌قرن چهارم اسلامی اوج این شعور و غرور اسلامی محسوب می گردد.

از آن جا که اسلام دین اعتدال و مدارا بود توانست بسیاری از ملت های جهان را به خود جلب کند و تشویق به علم و دانش نماید و دست آو‌ردهای علمی خود را بی دریغ در اختیار‌مشتاقان و جهانیان قرار دهد.

در پهنه تمدن اسلامی قرن چهارم به روشنی می توان اندیشمندانی را یافت که در بیشتر حوزه ها و رشته ها برای خود نام و نشانی کسب کردند و علوم،  فلسفه ، طب ؛کلام و فقه (قانون شرع)به پویایی و اوج خود نائل گشت و در برخی از گونه های عرفانی و فلسفی نیز این دوران سرآمد دیگر دوران ها بود که آزادی عقیده و مجال های فراخ در بحث و نظر در مباحث اسلامی رونق به سزایی داشت. زیرا پیام آور این دین حضرت محمد ص با بلند نظری بیان فرمودند " ز گهواره تا گور دانش بجوی "  و علم حتی اگر در دورترین نقطه یعنی چین باشد به فرا‌گرفتن آن بشتابید. مدارس در تمدن اسلامی از جایگاه ارزش و الا و بالایی برخوردار بود و اهل مدرسه و اساتید و بزرگان اهل علم پیوسته مورد احترام قرار داشتند و مورد حمایت بودند.

در عرصه سیاست و مملکت داری مسلمانان نیز سر آمد بودند. زیرا با وسعت کم سابقه قلمرو اسلامی و تنو‌عی که از لحاظ اقلیم، نژاد،آداب و رسوم گوناگون در جامعه وسیع مختلط اسلامی وجود داشت آنان را برانگیخت که سرزمین های اسلامی را با یک قانون واحد اداره کنند و شریعت اسلامی اساس سیاست قرار داده شد.

تمدن اسلامی هنوز در جهان مدعی تحول انسان ها‌ست و با‌ مطالعه تمدن اسلامی درمی یابیم که در کجای تاریخ قرار گرفته ایم  و در آینده سمت و سوی بشریت به کدام جهت خواهد بود.

           

  


 

 

 

 

بخش اول

 تاریخ تمدن اسلامی

 


 

علوم اسلامی دوره اسلامی

مقصود از علوم عرب بعد از اسلام علومی است که از آغاز اسلام تا دوره طلائی میان مسلمانان معمول بوده است .علوم مزبور بسیار است و می توان آن را به سه قسمت تقسیم کرد:

1.     علوم اسلامی یا آداب اسلامی که به واسطه اسلام پدیدآمده و آن عبارت است از علوم قرآن،علم حدیث،علم فقه ،علم لغت و علم تاریخ

2.     علومی که در جاهلیت بوده و در اسلام ترقی کرده مانند شعر و خطابه که آنرا آداب و یا علوم جاهلیت و یا عربیت می خوانیم

3.     علومی که از زبان دیگر به عربی نقل شده است مانند طب،هندسه،فلسفه، هیئت، وسایرعلوم طبی و ریاضی که آن را علوم بیگانه یا دخیل می گویند.[2] 

نخستین کسی که از میان اعراب به تحصیل علوم بیگانه (دخیل) مبادرت نمود نضربن حارث بن کلده ثقفی پسر خاله پیغمبر اکرم ص می باشد حارث پسر نضر از طبیبان نامی عرب معاصر حضرت رسول ص بود نضر مطالبی از حکمت و فلسفه آموخت و علم طب را از پدر فرا گرفت .نضر در دشمنی با پیامبر ص همکارر ابوسفیان بود نضر مطالب نامربوط  ناسزایی در باره حضرت رسول اکرم ص می گفت و می کوشید از عظمت و منزلت پیغمبر ص نزد مردم مکه بکاهد.از همین رو در جنگ بدر اسیر مسلمانان شد با اشاره حضرت رسول ص کشته شد و نامش از بین رفت نضر فقط در فلسفه و حکمت مطاله داشت ولی چیزی از آن مطالب به عربی ترجمه نکرد.

اولین ترجمه ای که از علوم بیگانه به زبان عربی صورت گرفت توسط خالد بن یزید بن معاویه است که او را حکیم آل مروان می گویند. در آن زمان علم کیمیا در مدرسه اسکندریه رایج بود به آنجا رفت و تحصیل نمود و خالد برای نخستین بار شیمی را به عربی ترجمه نمود[3].

روند شکل گیری و تکوین علوم اسلامی

قرآن که تنها منبع ایمان، پرستش، قانون، رفتار وکردار مسلمانان بود، با ارزش تر از آن بود که در اختیار حافظه فراموشکار و ناقص بشر سپرده شود. لذا خواندن و یاد دادن و حفظ و حراست مقدس ترین کتاب از اقدامات مهم مسلمانان صدراسلام بود که مسلمانان محسوب می شد، هنگامی که مسلمانان آهنگ تفسیر قرآن کردند نیازمندی خود به لغت،جدیث ،شعر تاریخ و... را دریافتند لذا به جمع آوری اشعار،احادیث لغت،و... پرداختند و مبالغه آمیز نخواهد بود که بگوییم قرآن سنگ بنای سواد آموزی و علوم اسلامی است. تفسیر در قرون اولیه هجرت نبوی براساس نقل روایت بود ودر این جهت با حدیث که اقوال و سخنان پیامبراسلام ص را شامل می شد مصداقاً متحد بودند اماّ از نیمه قرن سوم هجری بود که تفسیر به صورت مستقل جلوه گر شد واز دایره علم الحدیث خارج گردید،لذا برخی از محققان که روند شکل گیری و تدوین علوم اسلامی را علم الحدیث می دانند با توجه به این نکته که تفاسیر ومعارف قرآنی در ابتدا به صورتی روائی و ماثوراز پیامبراکرم ص نقل می شدند در تعارض نخواهد بود.   

حدیث،مادر علوم اسلامی

حدیث ممکن است تفسیر آیه ای از قرآن باشد یا بیان حکمی فقهی و یا برای شرح ماجرایی از سیره رسول اکرم ص گفته شود. حدیث به مانند مادر این علوم بوده و اکثر علوم شرعی از حدیث زاده شد. در حقیقت جدیث پس از قرآن مهم ترین منبع و ماخذ شریعت اسلام تلقی می شود. در ابتدا می بایست میان کتاب حدیث و تدوین آن فرق گذاشت. معرف آن است که تدوین و جمع آوری حدیث در اواخر قرن اول یعنی در زمان خلافت عمربن عبدالعزیز (97- 101 ) محقق شد اما نگارش حدیث با اذن پیامبرص نسبت به بعضی صحابه مانند عبدالله بن عمروبن عاص در زمان خود پیامبر آغاز شد وهمانگونه که در تفسیر کتاب الهی درابتدا شیوه نقلی و ماثور مرسوم بود بیشتر معارف به صورت روائی نقل شد و صحابه به جهت بیم داشتن از مهجورماندن قرآن و روی آوردن مردم به سمت حدیث،از کتابت،نگارش و استنساخ کتاب دیگری غیر از قرآن نهی می شدند.  

فقه (قوانین اسلامی)

احکام و قوانین اسلام در زمان حیات پیامبر گرامی اسلامی ص توسط خود ایشان به مردم ابلاغ می شد و پس از وفات آن حضرت صحابه نخستین فقها و علمای اسلامی بودند که محل رجوع مسلمانان برای تعیین احکام و قوانین مختلف به حساب می آمدند. با گسترش دولت اسلامی در اثر فتوحات نیاز و لزوم قوانین مختلف مدنی،جزائی و... جهت اداره دولت بزرگ اسلامی اجتناب ناپذیر می نمود ولذا جهت برطرف کردن این خلاء فرهنگی در زمینه احکام و قوانین،مسلمانان دست به کار تالیف و نگارش متونی در این زمینه شدند.گرچه ظهور فقیهان نامدار و مهمترین کتب فقهی متعلق به قرن چهارم هجری است، اماّ چنان که گفته شد پایه های اولیه علم فقه نیزاز زمان حیات خود حضرت رسول گرامی اسلام،صحابه و تابعان پی ریزی شد.

رشد و توسعه علوم در دامان نهضت ترجمه

باتوجه به منابع موجود،این گونه استنباط می شود که توجه مسلمانان به قرآن، جمع آوری آن تدوین مجموعه های کوچک در زمینه علوم انساب و حدیث و همچنین فقه و کلام ومجموعه های ادبی تا پیش ازعصرو دوره نهضت ترجمه تدوین شد. اماّ رشد وتبلور اصلی فرهنگ و تمدن اسلام در زمینه های مختلف علوم و نقلی و عقلی را می توان در دوره عباسی  وبا آغاز دوره ترجمه پیگیری کرد.مسلمانان با ترجمه علوم بیگانه به عربی به مطالعه و تحصیل پرداخته و پس از دوقرن که تنها به ترجمه و نقل از کتب مترجم اشتغال داشتند، کم کم به تحلیل و تحقیق آنها پرداختند. موج پیشرفت و ترقیات شگرف  در این دوره (عصر ترجمه) از اواسط قرن دوم هجری آغاز و تا پایان قرن چهارم هجری به انجام رسید به گونه ای که تمامی آثار مکتوب یونانی و غیر یونانی به جزکتابهای مربوط به حوزه تاریخ و ادبیات ترجمه شدند.

در دوره عباسی علوم ابتدا به صورت نقلی آغاز شد سپس در عهد مامون (198-218ق)به نقل و تدوین مطالب علمی توجه خاصی مبذول شد وتا پایان قرن چهارم سیر اعتلا و پیشرفت را پیمود تا اینکه در این دوره به تحلیل و تحقیق و پژوهش اهتمام ورزیدند .نهضت ترجمه بعد از دوقرن تلاش و مجاهدت دانشمندان و مترجمان بزرگ به سراشیبی افتاد و سرانجام در حدود پایان قرن چهارم به پایان رسید.


 

 

 

 

 

 

بخش دوم

روش شناسی خلافت در اسلام


 

ویژه گی قرن چهارم  

شرایط سیاسی و اجتماعی قرن چهارم هجری شرایطی ویژه  برای مسلمانان بود از یک طرف دستگاه خلافت رو به انحطاط گذاشته و زندگی سیاسی مسلمانان دچار فساد و تباهی شده بود و از سوی دیگر دوره رشد و شکوفایی  و پیشرفت علوم عقلی و حکمت به شمار می رفت. تبادلات علمی مسلمانان با سایر جوامع در این دوره گسترش یافته و ترجمه های فراوانی از زبان های فارسی ،هندی ، سریانی  و یونانی به عربی صورت گرفت  و حیات عقلانی مسلمانان را تحت تاثیر قرار داده بود.  ظهور فقیها‌ن نامدار و تهیه و تولید مهمترین کتب فقهی متعلق به قرن چهارم هجری است اگرچه پایه های اولیه علم فقه نیز از زمان خود پیامبر‌گرامی اسلام ص، صحابه و تا‌بعان پی ریزی شد بود.

دوره امویان : ساختار سازمانی امویان

قرن چهارم از حیث زمانی و حکومتی تقارن دارد با استقرار خلافت عباسیان که بعد از خلافت امویان، قدرت سیاسی و مذهبی جامعه اسلامی را در اختیار گرفتند و با توجه به ساختار مدیریتی و سازمانی امویان که برروش موروثی استوار بود آنان  روش انتخاب  در کار خلافت را مایه اختلاف و آشوب می دانستند و برای جلوگیری از آن روش موروثی را دنبال نمودند. خلفای اموی آداب و رسوم بیزانسی و ساسانی را اقتباس کردند.معاویه و جانشینانش همچنان شیوه دیوان سالاری حکومتی حاکم بر امپراتوری های که گسترش یافته بود را ادامه دادند. امویان حتی از سکه های بیزانسی،منقوش به تصویر امپراتور یونانی را نیز استفاده کرده اند.[4]  

درخلال عصر اموی علمای اسلامی شروع به یادداشت کردن از اقوال و اعمال به خاطر سپرده حضرت محمد ص ازسال 41- 139 کردند. قوانین اسلامی از طریق چند منبع اما عمدتاً از منبع قرآن و احادیث نبوی (ص)تکوین یافت.

تمدن در نظام امویان : مجلس اعیان اسلامی 

عنوان وزارت در صدر اسلام نبود پیامبر ص در کارهای عمومی و خصوصی خود مشورت می نمودند و کلمه وزیر در آن عصر میان عرب معروف نبود. وقتی کار به دست امویان افتاد از میان رجال دولت خود مشاورانی را انتخاب می کردند ولی آنها را وزیر نمی گفتند. ابن زیاد ابن ابی در روزگار معاویه لقب وزیر داشت.به گفته سید امیر علی خلیفه در اداره امور دولت از مجلس اعیان کمک می خواست.

مجلس اعیان  اسلامی از بزرگان صحابه و سران قبایل و بزرگان مدینه در مسجد تشکیل می شد و خلیفه کاری را جز با مشورت آنها انجام نمی داد.از این قرار وضع حکومت اسلام در سی سال اول به "جمهوری " شباهت داشت.

ولایتمداران

وقتی فتح عربستان انجام گرفت پیامبر ص ولایتمداران و امیرانی را برای نواحی و شهرهای بزرگ معین کرد،عمر این وظیفه را حفظ کرد وآن را توسعه داد،ولایت های مفتوح را به چند قسمت کرد تا اداره آن آسان باشد و بتوان برآن نظارت کرد.

تقسیم ولایت ها در زمان عمر چنین بود: ولایت اهواز و بحرین،ولایت سیستان و مکران و کرمان ،ولایت طبرستان و ولایت خراسان.

نظام سیاسی و اداری دولت اسلامی را عمر پدید آورد"سیاست وی این بود که عربستان را متحد وقبایل عرب ساکن عربستان را با هم مربوط و یک ملت بوجود آورد." از جمله اصول سیاست وی آن بود که از آمیزش عرب ها با مردم سرزمین های مفتوح شده توسط مسلمانان جلوگیری نماید تا عرب ها خصائص خود را از دست ندهند.

ولایت دار از طرف خلیفه انتخاب می شد وامامت نماز و ریاست قضا وخراج و سپاه و نگهبانی و دیگر مهارت  دولت با او بود.

عمر ولایت داران خود را از میان اعراب انتخاب می کرد و پس از وی خلیفگان نخستین و اموی این روش را تعقیب کردند. ولایت دار برای اداره امور گروهی دستیار داشت که مهمتر از همه متصدی خراج بود و قاضی و سالار نگهبانان.عمر برای فلسطین و دمشق کسانی را نیز برای امامت نماز و اقامه عدالت معین کرد.  

 

قاضی و محتسب

به روزگار عمر فتوحات اسلام بسیار شد و عربان با سایر ملل ارتباط یافتند ولی در زمان امویان می باید برای حل اختلاف آنان و بیگانگان،اصولی برقرار می کردند از این رو قاضیانی انتخاب شدند که به نیابت خلیفه این گونه اختلافات را مطابق قرآن و سنت حل کنند و در مواردی که قرآن ساکت بود و حدیثی در دست نبود و اجتماعی نبود ،قیاس را وارد عمل کنند یعنی مواردی نظیر آن را پیدا کنند که در باره آن به مقتضای قرآن یا حدیث یا اجماع حکمی مقررشده باشد وبا مقتضای قیاس حکم آن را برقضیه مورد احتیاج جاری کند. ضمناً اختیارات قضای میان قاضی و محتسب و قاضی مظالم تقسیم شده بود.  

قاضی عهده دار حل اختلافاتی بود که بیشتر با دین ارتباط داشت. محتسب در مسائلی که با امنیت و نظم عمومی مربوط بود و حل و فصل آن محتاج سرعت عمل بیشتر بود و احیاناً در مسائل جنائی دخالت می کرد.حل قضایایی که قاضی و محتسب از آن عاجز می ماندند به عهده قاضی مظالم بود.

منصب قاضی مظالم از قاضی عادی و محتسب بالاتر بود  و وقتی قاضی از حکم در باره موضوعی که مربوط به یکی از بزرگان بود ناتوان می شد قضییه به دادگاه مظالم ارجاع می شد در واقع برای این بود که از مغرضان جلوگیری کند و این منصب را به مردی والامقام و زاهد می دادند.


 

ساختار سازمانی دوره عباسیان

سازمانی که دولت عباسی در دوران اول به دست منصور پایه نهاد از سازمان قدیم ایران که دوران خشایارشاه معمول بود اقتباس شد و عباسیان در کار حکومت خویش به روش ساسانیان عمل می کردند. دولت عباسی سازمان خلافت را تغییر داد که این ایده دولت عباسی از نیروی پارسیان مایه می گرفت و چون اینان کینه امو‌یان را در دل داشتند چرا که خلفای اموی مردم غیرعرب را برخلاف قرآن و سنت با عرب برابرنمی‌ دانستند.عباسیان حق دولت خویش را براین پایه  نهاده بودند که ارث از خاندان پیامبر(ص) می برند و خلافت را یک قسم دولت تیو‌کراسی که نفوذ و قدرت آن خاص پیشوایان دین است و بدین وسیله دولت خویش را از‌امویان ممتاز می دانستند که قدرت امویا‌ن اساس دینی نداشت. اما عباسیان مصر بودند که دو‌لتشان پایه دینی داشته باشد. وضع دولت عباسیان  تا به دوران هارون الر‌شید استبدادی‌ ‌مطلق ‌بود و رجال دولت و بزرگان خاندان عباسی در کارها اثری نداشتند و همه قدرت بدست خلیفه بود.رسم ولیعهدی برای آن بود که خلافت را در خاندان عباسی محفوظ نگهدار‌د و ابهت خلیفگا‌ن را بیفزاید و به این وسیله سادگی عربی که در دولت اموی بود در دوره عباسیان از میان رفت.[5]  

وزرات

رسم وزارت در دولت عباسی به اقتدای خسروان پارسی پدید آمد امّا در آغاز کار مثلاً به دوران ابوسلمه خلال حدود قدرت و وظایف وزیر معلوم نبود.به تدریج آداب وزارت به کمال رفت ودر اواخر دوران اول عباسی وزیر وضع مشخص یافت . وزیر بازوی راست خلیفه بود،به نام وی همه کار دولت را به سامان می برد. نصب عاملان و نظارت در وصول مالیات از وظایف وی بود و به نیابت خلیفه زمام دولت را به دست داشت به دوران اول عباسی وزیران از صولت خلیفگان بر جان خویش بیمناک بودند و غالباً از عنوان وزیر اجتناب داشتند. خالد برمک کار وزارت می کرد اما با همه نفوذ و قدرتی که داشت عنوان وزیر نداشت. کار وزارت به دوران مهدی عباسی روشن تر بود و وزیران در اعمال خویش از ایام منصور اختیار بیشتری داشتند. ماوردی از دو قسم وزارت یاد می کند . زیر مختارو وزیر اجراء-

دیوان ها :سازمان اداری دوران عباسی از لحاظ تقسیم کار بسیار پیشرفته بود .مهمترین دیوان های دولت که هریک وزارتی بود چنین بود: دیوان خراج، دیوان نظارت،دیوان سپاه ،موالی،غلامان،دیوان برید (پست) و.... 

قضا

به دوران اول عباسی سازمان قضایی تغییر بسیار یافت که از پیدایش چهار مذهب فقهی رواج اجتهاد سستی گرفت و قاضی حکم خویش را طبق یکی از چهار مذهب می داد. قاضی عراق به مذهب ابوحنیفه حکم می داد و قاضی شام و مغرب احکام خود را با مذهب مالک تطبیق می کرد واگر دوطرف دعوی بر مذهب رایج دیار نبودند قاضی یکی را نیابت می داد تا به اقتضای مذهب ایشان حکم کند .خلیفگان عباسی پیوسته در صدد بودند قاضیان را پیرو مقاصد خویش کنند تا اعمالشان رنگ شریعت گیرد تا آنجا که بسیاری از فقیهان عصر از تصدی قضا بیمناک بودند که مبادا خلیفه به فتوای برخلاف شریعت وادارشان کند .به دوران منصور ابوحنیفه نعمان از تصدی قضا عذر خواست و گفت از خدا بترس و امانت خویش را را جز به کسی که از خدا بترسد مسپار که من به حالت آرامش از خطا مصون نیستم چه رسد به حال خشم.

در هر ولایت قاضیان از مذاهب چهارگانه بودند که هریک به دعاوی پیروان آن مذهب می رسیدند.از حوادث جالب روزگار تعیین شهود دائم بود که می باید به حضور قاضی در کار دعاوی شهادت دهند.  

جغرافیای تاریخی  کشور های اسلامی

در آغاز خلافت عباسیان  و پس از انتقال پایتخت اسلامی از دمشق به بغداد( 154ه-ق) مسلمانان با جغرافیا به صورت علمی آشنا شدند. فتح ایران و مصر و سند،برای مسلمانان فرصتی پیش آورد تا از پیشرفت های علمی و فرهنگی مردم این سرزمین ها که گاهواره های تمدن جهان قبل از اسلام  در تصرف ایشان بود، آگاه شوند.دراین جا به گفته های سارتون اشاره می شود که می گوید، برای گسترش علم،انتقال به اندازه اکتشاف،اساسی است. میان تمدن و بیماری مسری شباهت هایی وجود دارد.زیرا هردو از راه تماس قومی با قومی دیگر سرایت می کند.

کار جغرافیای علمی مسلمانان در دوره عباسیان یعنی در نیمه  دوم قرن هجری آغاز شد و در آغاز حاملان جغرافیای علمی غالباً ایرانیان بودند وعلت این مهم نیز در جهت گیری سیاسی و ارتباط بیشترعباسیان با ایران و فرهنگ ایرانی نهفته بود. برمکیان و دیگر وزرای ایرانی در تشویق خلفا به فعالیت های  علمی نقش مهمی ایفا می کردند. استقرار خلافت عباسیان در 132 هجری و قمری مقدمه عصری سراسر افتخار،قدرت و شکوه، جاه و جلال و فرهنگ و سعادت برای ملل تحت سلطه مسلمان بود وفعالیت های علمی از آن هنگام آغاز شد. گفته اند منصور خلیفه عباسی برای انتخاب محل پایتخت جدید از منجمان یاری خواست.

در متون جغرافیایی مسلمانان شواهد کافی در دست است که از تاثیر ایرانیان برجغرافیا و نقشه کشی مسلمانان حکایت دارد. کرامر آلمانی اشاره دارد که در قرن سوم هجری قمری تاثیر جغرافیای یونان بر جغرافیای اسلامی غلبه داشته است اما از اواخر این قرن به بعد تاثیر جغرافیای شرقی به خصوص ایران بیش از جغرافیای غربی بوده است. زیرا بیشتر نویسندگان جغرافیا ایرانی بودند. هنوز جندی شاپور اهواز مرکز بزرگ دانش و پژوهش باقی مانده بود،تردیدی نیست که مسلمانان با بعضی از آثار پهلوی در نجوم ،جغرافیا،تاریخ و... آشنا شده بودند و بسیاری از این آثار به عربی ترجمه شد و مبنای تالیفات عربی در موضوعات مختلف گردید.


تقسیم بندی تصوف :

سعید نفیسی در کتاب سرچشمه تصوف، می نویسد[11] تصوف به سه دسته و ناحیه تقسیم می شود:

1.     تصوف عراق و جزیره : بر گرفته از تعلیمات نصارای نستوری و یعقوبی و صابئین  

2.     تصوف ایران وهندوستان: از تعلیمات زرتشتی و مانوی و بودائی و هندی عاریت گرفته

3.     تصوف مصر و شام و مغرب و اندلس : این گرایش از تعلیمات افلاطونیان جدید و یهود و حکمای اسکندرانی متأثر شده است.

تساهل و تسامح صوفیان در‌اعتقادات  

صوفیان نماز خواندن پشت سر عادل یا فاسق را روا می دانند و شرکت در نماز جمعه و جماعت و نماز های عید را در جمع مسلمین به امامت هر پیشنمازی (بدکار یا نیکوکار ) وهمراهی با قاطبه مسلمین در حج و جهاد را واجب می دانند و بر خلاف خوارج سرزمین های اسلامی را دار لکفر نمی داند و خروج  مسلحانه برحکام را هرچند ستمکار باشند را جایز نمی شمارند .

از جمله منتقدین  جریان تصوف در قرن چهارم  حسن بصری  مشهور ترین زاهد عراقی است که دانش خود را از‌حذیفه یمانی مشهور از اصحاب حضرت محمد (ص) فرا گرفته و بود و مشهور است که حذیفه از زمان پیامبر (ص) دارای علم مخصوص و دانش خاص  منجمله معارف منافق ‌شناسی و‌اطلاع بر زوایای اعتقادات مردمان بوده است که عمر بن خطاب را هرگاه بر سر جنازه ای فرا می خواندند اگر حذیفه  را آنجا می دید شخصاً بر مرده نماز می خواند و اگر حذیفه آنجا نبود عمر برآن جنازه نماز نمی خواند.

تصوف در ایران :

در اوایل قرن چهارم شیراز به صورت ویژه ای مرکز تجمع صوفیان است‌و هجویر‌ی در قرن پنجم می نویسد : سیصد کس دیدم اندر خراسان که در یک مشر‌بی داشتند و یکی از آنان در عالم بس بود.

در حدود سال 300 سه تن از بزرگان مشا‌یخ صوفیه می زیستد یکی ابوبکر شبلی (متوفی324) پسر حاجب دارالخلافه که خود نیز مدتها متصدی دیوان های مختلف بود .دوم عبدالله محمد مرتعش متوفی 328 صاحب نکته های صوفیانه ،سوم ابو‌جعفر خلدی که به سال 348 در 95سالگی وفات یافت و او نخستین کسی است که احوال و حکایات صوفیه را در تالیفی گرد آورد و افتخار می کرد بیش از صد دفتر صوفیان را از حفظ دارد.

 مصر گاهواره تصوف و رهبانیت :

در مصر در حدود سال 200 که گاهواره رهبانیت مسیحی بود تصوف پیدا شد. به سال 200 گروهی که صوفیه نامیده می شدند پیدا شدند که با حکومت درافتادند و به گمان خویش امربه معروف می کردند و رئیس ایشان ابوعبد الرحمن ملقب به صوفی بود.کتاب الولاة کندی ص 162  ابن قدیر متوفی 312 جماعتی را که پیرامون عیسی بن منکدر قاضی معاصر مأمون بودند را صوفی  می نامند و اینان امر به معروف و نهی از منکر می کردند.

برخی از نسخ قدیم تصوف:

قدیمی ترین کتاب های صوفیانه، نوشته های حارث بن اسد محاسبی متوفای 243 است  که در این کتاب تأثیر نصرانیت مشهود بوده و محاسبی در کتاب الرعایه لحقوق الله موضوع رهبانیت مسیح را با مثال بذر افشانی  در زمین نیک وبد شروع کرده و در کتاب دیگرش که به وصایا وموعظه جبل نام دارد به این موضوع پرداخته است.

حکیم ترمزی متوفی 285 از مشایخ بزرگ قدیم، منزلت مسیح را تشریح کرده و او را خاتم الاولیا نامیده است که عیسی(ع) از آسمان فرود خواهد آمد و با ارتباط روحی با (حضرت) محمد (ص) طبق شریعت اسلام حکومت و داوری خواهد کرد و در کتاب ختم الولایه به این موضوع اشاره کرده است. کتاب التعرف ‌لمذهب اهل التصوف ‌کلاباذی متوفی 380 از فشرده ترین و مهمترین کتب متصوفه است .

در قرن چهارم ابو عمرو اسماعیل بن نجید متوفی 366 در مکه تصوف را صبر کردن در تحت امر و نهی تعریف می کند:« از مالک بن انس درباره پشمینه پوشی پرسیدند پاسخ داد : در شهرت خیری نیست، پارچه نخی زبر و ضخیم مانند پشمینه ارزان و خودنمایی در آن کمتر است.»

تصوف یعنی صبر کردن در امر و نهی ، متضمن رها کردن امور به حال خود و لاقیدی در امور اجتماعی است.[12]

 

 


نتیجه :

نهضت تصوف در بعضی شاخه های خود از چهارچوب اصول اسلام بیرون رفت، این دسته از صوفیان بدان اکتفا نکردند و به احساسات رنگ الهی دادند (بعضی مدعی عشق خدا شدند ) بلکه کوشیدند به اراده انسان دو اصل، جنبه خدایی و تعمیم قدرت آن بر اشیاء را به انسان انتساب نمایند وبا این آراء آرامش و ثبات دولت و حاکمیت سیاسی را در معرض بزرگترین خطرات قرار دادند.

مهندس کیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی